من میگم هیچکس یادش نمیمونه که
یه شبایی
یه روزایی چه حرفایی که زده
چه کلمه هایی که بهت گفته
یادش نیست که چه شبایی رو برات
پُر ستاره تر ،
و روشن تر کرده تا یه وقت سیاهیش سایه نندازه رو دلت و زندگیت ،
یادش نیست که یه روزایی با گفتن یه حرفایی ، خنده رو لبات که هیچ دلتم میخندید ،
شاید هیچکس ، خودشم ندونه که دلگرمیِ زندگیِ یه نفره ، شاید ندونه که نبض زندگی یه نفر با شمارش نفسای اون میزنه ، تو هم یادت نیست انگار
ولی بزار من یادت بیارم ، تو یه
معجزه بودی که خدا برام از آسمون آبی رنگِ بزرگش فرستاده بود ،
یه دلگرمی ِعمیق بودی که دلم گرم بود بهت ، که با دیدن عکس چشات خنده میومد رو لبام که با شنیدن صدات یه پرنده بودم که حوالی تو پَرمیزد ،
تو یه آدم معمولی نبودی تو تمام چیزی بودی که من میخواستم
تو آرزو بودی
اما خودت نخواستی که برآورده بشی...
#مائده_زمان
وبلاگی برای دلنوشته ها...