من فکر می ڪنم سالها بعدتو را در یک مکان عمومی خواهم دیدکاملا اتفاقی!آن هم به شکلی که یک آقا کنارت ایستاده آن لحظه به تو خیره می شومو تمام زندگی ام مثل یک مستند کوتاه از نظرم می گذردو وقتی به خودم می آیم که آقای کنار دستت با لحن نه چندان خوشایندی می پرسد:" میشه بدونم چرا به خانممن زل زدین؟".لبخند کمرنگی میزنم و بدون آنکه از تو که مات و مبهوت و نگران به من نگاه می کنی،چشم بردارم میگویم:"خانمتان عجیب به همسر مرحوم من شباهت دارد"و از کنارتان میگذرم و نشنیده میگیرم که همسرت چگونه میگوید:"یک دور از جون نگفت!".او چه می داند..من سالهــــــــــاست که دور از جانم زندگی میکنم...#نسرین_قنواتی┄┅┅┄┅✶, ...ادامه مطلب
ماجرا خیلی ساده بودمن فقط رفتم تا عطر بخرمآقای فروشنده بدون اینکه سوالی بپرسد رفت و شیشهی عطری آوردهنوز سلام هم نکرده بودم که یک ژست فرانسوی گرفت و گفت:یعنی این عطر خیلی به شما میآید!بو کردم و دیدم بله همان قبلیستگفتم نه اشتباه میکنید این عطر اصلا به من نمیآید! لطفا عوضش کنید.شیرین باشد و خنک!با تعجب رفت و عطر دیگری آورد و بدون اینکه بو کنم گفتم همین خوب استهنگام رفتن گفت ببخشید:اما سلیقهی همراهتون بهتر بود، عطر قبلی رو میگم.خندیدم و زدم بیروندرست میگفت بنده ی خدا...اما آن عطر قبلی به من نه! به تو میآمدبه تو میآمد وقتی سرت را روی سینهام ول میکردی و....اصلا ولش کنمن فقط آمده بودم این عطر را عوض کنممثل چند روز قبل که مدل موهایم را عوض کردم!یا هفتهی پیش که نحوهی خندیدنم را!یا ماه قبل که طرز نگاه کردنم را!من همهی چیزهایی که دلت را میبرد، همهی آن چیزهایی که به تو میآمد را عوض کردمشاید فردا نوبت خانه و پس فردا شهرم...نمیدانماما بگو ببینم تو قرار است تا کی همراهم باشی؟!کم کم دارم خودم را هم عوض میکنم...تو چرا نمیروی از من!؟هیچ فکر کردی که میتوانستم بروم از یک عطر فروشی دیگر عطر بخرم؟!اصلا چرا رفتم اینجا هر چند میدانستم من را میشناسد و امکان دارد این حرف ها را بزندهر چند میدانستم اما رفتممیدانی....خودزنی فقط این نیست که چاقو برداری و بیفتی به جانتیا خودت را به در و دیوار بزنییا چه میدانمبا سر بروی توی شیشه!گاهی گوش دادنِ یک آهنگپیاده روی در یک خیابانیا همین ماجرای سادهی خریدن عطراز خودزنی هم خود زنی تر است....تو چرا نمیروی از من؟!#علی_سلطانی بخوانید, ...ادامه مطلب
میدانم وقتی تو را ببوسد، در آن صدم ثانیهی انتظار، پیش از رسیدن لبانش به لبان سرد تو، وقتی چشمهایت را بستهای، گرمای تند را که در رگهای صورتت حس میکنی، بدنت که آتش میگیرد، شوق تنانگی که در تو بیدار میشود، نور که از تو به دنیای اطرافت سرایت میکند، بدون این که بدانی، بدون این که بفهمی، مرا به یاد خواهی داشت؛ مرا که در بوسههای تو، بیصدا و آرام، زندگی خوبی داشتم...مرا به یاد خواهیداشت. حالا تو یک نقطهی آبی دوری... یک اقیانوس کوچک در نقشهی بزرگ کهکشان... یک صبح آرام ابری از میلیونها صبح که انسان روی زمین دیده... یکی از میلیاردها دیوانهی ناگهان عاقل شده... یکی از همه، یکی از همه...اما آنچه تو را جاودانه میکند، قلب من است... تو به یاد نمیآوری، اما قلب حافظهی خودش را دارد، حافظهی تصویری لعنتیش را... قلبم به یاد میآورد قبل از رفتنت دانههای برف روی پالتوی تیرهات آب میشد و میمرد و باز از آسمان به تو برمیگشت... تو انکار زوال بودی، درست در حاشیهی شلوغی میدان... جایی که کسی نمیدید عشق درخت و گنجشک چه محال است...وقتی منتظری لبهایش به پوستت برسد، بدون این که بدانی، بدون این که بفهمی، مرا به یاد خواهی داشت... تو میتوانی فراموشم کنی، اما پوستت حافظهی خودش را دارد و نوازش لبهای مرا از یاد نبرده است...به همین سادگی، در آن بوسهی عجیب، و در حافظهی دنیا، به من باختهای... حالا بخند و برقص، حضرت رفته...همین...#حمید_سلیمی #بدون_مخاطب_خاص "اما قلب حافظه خودش را دارد" بخوانید, ...ادامه مطلب
گاهی وقتام هست دلم برات خیلی تنگ می شه...درواقع دلم برای خودت تنگ نمی شه...دلم برای کسی که قبلاً بودی، خاطراتی که باهم داشتیم و نزدیکی که بینمون بود تنگ می شه...چیزی بهت نمی گم چون تو دیگه اون آدمی نیستی که یک زمان خیلی دوسش داشتم...من دلم واسه یک نسخه از تو تنگ شده که دیگه وجود خارجی نداره... من دلم واسه خاطره هایی تنگ شده که خیلی وقته تاریک شدن و مردن...یه جایی خوندم نوشته بود: "دلتنگی برای کسایی که هستن و مثل قبل نیستن به مراتب دردناک تر از دلتنگی برای کسایی که کلاً نیستنه." الان تکستشو درک می کنم...الان خیلی درکش میکنم...#بدون_مخاطب_خاص بخوانید, ...ادامه مطلب
یه جاهایی هست که گیر میکنی!منظورم گیرکردن روی آدمهاست...یه جاهایی، یه آدمهایی عین بختک، فکر و خیالشون میاُفته روی همهی وجودت؛ قفل میشه به تنِ تمومِ روز و شبهات!گیر میکنی و یه دردی میشینه گوشهی خالیِ دلت! یه دردی که پسش نمیزنی؛ به دلت میچسبه و نگهش میداری!.یه جایی، یه آدمی عین بختک، فکر و خیالش میاُفته روی همهی وجودت: رویاش میکنی؛ صداش میکنی؛ نگاش میکنی...! غافل از اینکه اون اصلا حواسش نیست...! غافل از اینکه اون اصلا نمیبینه، نمیشنوه و حتی بودنت رو هم شاید نمیدونه!.از یه جایی به بعد، به خودت میآیی و میبینی گیر کردی تو دنیای پر از صداها و نگاههای بیجوابی که همینجوری روی هم تلنبار شدهن.از یه جایی به بعد، میبینی دردات دیگه دلچسب نیستن، دیگه به دلت نمیشینن...!از همونجایی که بعد از روزها، هفتهها و شاید سالها صدا زدن و نگاه کردن، میبینی با وجودِ تمومِ بیتوجهیها، همچنان درگیرِ یه آدم حواسپرتی هستی که نمیبینتت، نمیفهمتت، نمیشناستت...!یه جاهایی هست که گیر میکنی!همیشه گیر میکنی!#محمد_رحیم_نواز#بدون_مخاطب_خاص بخوانید, ...ادامه مطلب
یه جا نوشته بود:«فراموش کردن کسی که دوسش داری مثل حل شدن قندی میمونه که تو چای انداختی...درسته که اون قند حل میشه و دیده نمیشه ولی برای همیشه مزه ی اون چای رو عوض کرده..»و این درست ترین تعریفی بود که راجب فراموشی شنیده بودم... بخوانید, ...ادامه مطلب
اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چکنم... #بدون_مخاطب_خاص, ...ادامه مطلب
برایِ فراموش کردنِ آدمِ اشتباه زندگیتان فقط باید صبر کنید !انتظار اینکه یک ماه ، دوماه از ذهنتان برود را نداشته باشید ...هر چه باشد ، یک زمانی تنها کسی بود که دوستش داشتید و کنارش خاطره ساختید ...خاطر, ...ادامه مطلب
من که خود زادهٔ سرمای شب دی ماهم بی تو با سردی بی رحم زمستان چه کنم #دی_ماهی ام #هیییییی_روزگار, ...ادامه مطلب
وبلاگ گاهی کلمه معنیِ دوست داشتن را با تمامِ وجودت درک میکنیمیفهمی دوست داشتن فقط با داشتن همراه نیست وبلاگ گاهی کلمه وبلاگ باید کلمه نداشت وبلاگ باید کلمه دور شد وبلاگ گاهی کلمه وبلاگ باید کلمه اول تو گوشی را قطع کنی، وبلاگ باید کلمه تو اول بگویی خدانگهدارت.. وبلاگ گاهی کلمه وبلاگ باید کلمه رها کرد و , ...ادامه مطلب
این را توی کله ات فرو کن که زن ها با وبلاگ مردی کلمه که وبلاگ دوستش کلمه وبلاگ دارن کلمه د وبلاگ ازدواج کلمه نمی وبلاگ کنند کلمه .زن وقتی دید کارد به استخوان رسیده و لازم است برای آینده اش یکی را انتخاب بکند،آن وقت می گردد و وبلاگ مردی کلمه را پیدا می کند که حدس می زند پدر خوب و شوهر خوبی از آب در می آید و می شود بهش تکیه کرد.فهمیدی؟ وگرنه عشق حس خوشایندی است که امروز هست و فردا نیست.#اليف_شافاک #بدون_مخاطب_خاص, ...ادامه مطلب
شما را به خدا آدم ها را به حدی از بغض نرسانید که بگویند " ای کاش هیچوقت عاشقت نمیشدم "اصلا میتوانید بفهمید چه دنیای دردی پشت این جمله" ای کاش هیچوقت عاشقت نمیشدم هست؟ ای کاش هیچ وقت عاشقت نمیشدمیعنی دیگر هیچ چاره ای برای زندگی ام نماندهیعنی نه میتوانم تو را داشته باشمت نه میتوان از تو دل بکنم...یعنی مرا از هر چه عشق و زندگی بود پشیمان کردی...یعنی حالا جواب دلم را چگونه بدهم...یعنی مرا به خاک سیاه نشاندی...یعنی این دل دیگر دلِ سابق نمیشوداین من دیگر من خوشحال و خندان سابق نمیشود...ای آقا...نکنید این کار را...شما مگر دل نداریدشما مگر وجدان و انصاف در آن وجود لعنتی تان ندارید...تو را به خدا با آدم ها کاری نکنید که بگویند ای کاش هیچوقت عاشقت نمیشدم....Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
باز باران بی ترانه گریه هایم عاشقانه میخورد بر سقف قلبم یاد ایام تو داشتن ، میزند سیلی به صورت باورت شاید نباشد مرده است قلبم زِ دستت فکر آنکه با تو بودم شاد بودم توی دشت آن نگاهت گم شدن در خاطراتت... , ...ادامه مطلب
لمس کن کلماتی راکه برایت می نویسمتا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیستتا بدانی نبودنت آزارم می دهدلمس کن نوشته هایی راکه لمس ناشدنیست و عریانکه از قلبم بر قلم و کاغذ می چکدلمس کن گونه هایم راکه خیس اشک است و پر شیارلمس کن لحظه هایم راتویی که می دانی من چگونهعاشقت هستملمس کن این با تو نبودن ها را ,لمس کن,لمس کن کلماتی را,لمس کن لحظه هایم را,لمس کن کلماتی را که,لمس کن قلبم,لمس کن مرا,لمس کن نوشته هایم را,چگونه لمس کنیم,آسمونو لمس کنم,لمس تحریک کننده ...ادامه مطلب